الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

دوست

دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ
امروز رفته بودم توی یکی از ادارات پیش یه آشنای قدیمی. همون موقع یکی از همکاران ایشون اومدند و بعد از کمی صحبت رفتند. بعد از رفتن اون فرد بحث سر این موضوع شد که بعضی آدم‌ها خیلی نامرد هستن. چون در جلد دوست به آدم نزدیک میشن غافل از اینکه از دشمن هم بدتر هستن. با باز شدن این بحث من به فکر فرو رفتم که واقعا آدم بیشترین ضربه های زندگیش رو از کسانی میخوره که خیلی بهشون اعتماد کرده. وگرنه اونایی که دشمن هستن که از اسمشون مشخصه.
واقعیتش من خودم از اون دسته آدم‌هایی هستم که خیلی اهل دوست و رفیق بازی نبودم. از بچگی و دوران مدرسه خیلی از همسن‌ و سالهای خودم رو میدیدم که چقدر با دوستانشون رفت و آمد میکنن ولی دوستان من ختم میشدند به بچه های همسایه که اونها هم تقریبا فامیل بودند. خلاصه میخوام بگم که از اول بلد نبودم که چه طوری با کسی دوست بشم بلد نبودم برم خونه‌ی دوستانم. بلد نبودم دوستانم رو خونه مون دعوت کنم. بزرگتر که شدم و به زعم خودم مستقل، باز هم نتونستم یه دوست صمیمی و ماندگار پیدا کنم. ولی با وجود اینکه دوستان زیادی نداشتم از همون دوستان مقطعی هم ضربه خوردم. دوستانی بودند که واقعا به چشم یک خواهر بهشون نگاه میکردم. چقدر که دستشون رو گرفتم چقدر که هرجا نمیتونستن از خودشون دفاع کنند ازشون طرفداری کردم و .... ولی بعد از مدتی چشم باز کردم دیدم که من رو چطوری دور زدن چطوری به من دروغ گفتن فقط برای اینکه تنها توی این دوستی به خودشون فکر میکردند و به منافعشون.
نمیدونم اشکال کار کجاست ولی این رو میدونم که پیدا کردن دوست خیلی سخته.
دوستی که جواب خواهرانه‌هایت را خواهرانه بده. دوستی که همون قدر که به فکرش هستی به فکرت باشه، و دوستی که از پشت بهت خنجر نزنه.
پ . ن : قدر دوستان خوبتان را بدانید
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۰۵
الهام پرتو

نظرات  (۴)

فک میکنم خیلی از ماها همچین تجربه هایی رو داریم، ولی بنظرم اشتباه از خود ِ ماست، یه روز گفتم بعضیا فقط باید "آشنا" بمونن، نباید بهشون بگیم "دوست" خب اشتباه همونجایی شکل میگیره که ما این دو تا رو قاطی میکنیم و کسی رو که دوست نیست دوست ِ خودمون به حساب میاریم، معلومه که ضربه میخوریم و اسمشم میذاریم نامردی...
باید خیلی دقت بشه، خیلی سخت گیری بشه برای انتخاب ِ دوستی که به قول خودت جواب خواهرانه ها رو بتونه خواهرانه بده.
امیدوارم یکی از ناب ترین هاش سر راهت قرار بگیره عزیزم.
پاسخ:
مشکل همینجاست که اصلا نمدونیم که چه کسی رو دوست خودمون به حساب بیاریم. وگرنه دور و برمون که پر از آشناست
ممنون از حضورت بانوچه ی عزیز

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۲ غلامرضا گرجی (مهاد )
قبول ..
پاسخ:
:))
منم دوستای زیادی داشتم اما به قول ثریا که تو یکی از متنهاش نوشته بود هر کسی رفیق نمیشه. گاههی اوقات پیش اومده واسه دوستم همه کاری کردم و از خودم گذشتم اما فقط توقع اون بالا رفته و هرجا که بهم نیاز نداشته اصلا به فکرم نبوده.الان اولین اصل رو بر این گذاشتم که تو دوستی ها اول خودم رو در نظر بگیرم بعد خواسته های دوستمو.نه این که خوبی نکنم اما به اندازه ش.
پاسخ:
واقعا اینکه بخوای دیدت رو نسبت به آدمها عوض کنی خیلی سخته
۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۳۵ مرتضی علیزاده
عه دوست خوب نداری؟!!!
پس من چیم؟! خخخخخخ
به بانوچه و ساجده هم اعتباری نیست خخخخخخ
پاسخ:
هههه
شما خواهرانه میتونید دوست باشید عایا؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی