الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

چند روزی هست که پیش بینی بارندگی شده ولی تا الان که خبری نبوده. امروز از صبح یه ابر سیاه اومده و آسمون به شدت گرفته شده مثل دل من. از بعد از اتفاقاتی که توی پست قبلی نوشتم ، من به ظاهر آروم و بی تفاوتم اما از لحاظ روحی حال خوبی ندارم. علاوه بر اون مساله، شرایط نا مساعد مالی و امروز هم استرس برای بالا رفتن تلفات مرغها هم مزید بر علت شده که بیشتر بهم بریزم. همین الان دیگه پیش خدا لب به اعتراض باز کردم. واقعا خسته شدم از اینکه هر روز باید یه مساله و مشکلی باشه که باعث ناراحتیم بشه. برای این مرغداری هم که از بس نگران بودم و حرص خوردم مردم. خدایا اصلا ناشکری نمیکنم ولی من دیگه اون آدم پر ظرفیت قبلی نیستم. خودت میدونی با کوچکترین مساله ناراحت میشم. خدایا خودت کمک مون کن.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۳۰
الهام پرتو

نظرات  (۱)

الهام جان اصلن نمیدونم چی بگم تا شاید یه کمی به درد بخورم و تو حالت تاثیر داشته باشم. فقط یه چیزیو با اطمینان میدونم اونم این که این روزا هم میگذره. برات آرزوی دل آرومی دارم
پاسخ:
عزیزم همین که هستی و درد و دل های منو میخونی باعث دلگرمی ام هست. ممنون ازت دوست خوبم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی