الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

سلام

من دوباره برگشتم.

بعد از کلی اتفاقات ریز و درشتی که توی این مدت برام رخ داد. از سرخوشی شروع زندگی مشترک گرفته تا قهر و آشتی های مرسوم زن و شوهری. از آرامش  و احساس خوب داشتن ها گرفته تا استرس و ناراحتی و دلشوره ی پشت سرگذاشتن مشکلات زندگی. از تحقق خواسته هام گرفته تا ناکام موندن توی رسیدن به شرایطی که دلخواهم بود و نشد. دلم پر از حرفهای ناگفته ایست که گوشهایم از شنیدنش خسته شده . حرفهایی که شنونده اش فقط خودم هستم. این روزها به این نتیجه رسیده ام که حرفهام رو فقط خودم درک میکنم . گاهی دلم میخواد زمان با سرعت هرچه تمام تر بگذره اینقدر سریع که سالیان سال از رفتنم گذشته باشه . در حال حاضر مشکل خاصی ندارم اما روحم زخمیه که داره زور میزنه خودش رو التیام بده. بی و سر و ته بودن نوشته هام رو به حال نامساعدم ببخشید. همیشه خوب باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۸
الهام پرتو