الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

الان یه مدته هر روز خدا من مریضم. هفته ای حداقل دو یا سه روز که گلاب به صورت تون تهوع دارم و دل درد. هر وقت هم که معده و روده‌ام مشکلی نداره سرگیجه دارم. همه‌ی این مشکلات هم از چند هفته پیش با خوردن  مقدار کمی باقالی پخته شروع شد. برای دل درد که چندتا دکتر عمومی و متخصص رفتم و یه سری دارو هم خوردم اما با تمام شدن دارو روز از نو و روزی از نو. برای سرگیجه هم از اونجایی که گوش سمت راستم هم درد میکرد به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه کردم و بعد از معاینه و گرفتن نوار گوش معلوم شد که گوش هایمان هیچ مشکلی ندارند . اینقدر این حال بدی ام طولانی شده که اکثر خانومای فامیل تجویز کردن که حتما باردار هستی و خودت نمیدونی و حتی جالب‌تر اینکه بعضی ها هم میگن باردار هستی و نمیخوای به ما بگی. خلاصه این قضیه رو اینقدر گفتن تا خودم هم که مطمئن بودم که باردار نیستم به شک افتادم که نکنه واقعا اینها بهتر از من میدونن D: و مجبور به چک‌آپ شدم و البته که جواب منفی بود. از دیروز هم کل سیستم بدنم بهم ریخته. دیشب موقع خواب از شدت سردرد گریه‌ام گرفته بود. واقعا که بدتر از مریضی خستگی از درد و مریضی هستش.  از خدا میخوام که نعمت سلامتی رو از هیچکس نگیره و هرچه زودتر تمام بیماران شفا بگیرن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۲:۴۲
الهام پرتو
چند روز پیش ، درست روز خاکسپاری پدربزرگم متوجه مطلبی شدم که خیلی برام دردآور بود. یه شوک واقعی که تمام اون روز ذهن من رو دنبال خودش میکشوند. جسمم نوی مراسم پدربزرگم بود ولی فکرم مشغول اون مطلب. برای خودم خیلی ناراحت بودم که چطور داره به شعور و شخصیتم توهین میشه ولی من حتی قدرت و حق اعتراض ندارم. تمام بغض و ناراحتی و کینه‌ ام آخر اون شب تبدیل به گریه شد. اینقدر گریه کردم که دیگه حال خودم رو نمیفهمیدم . از فردای اون روز انگار یه آدم دیگه شدم. الان دیگه نه حس تنفر دارم و نه حس دوست داشتن. برای خودم خیلی نگرانم چون من آدمی هستم که در برابر مشکلات خیلی کوچکتر از این هم نمیتونستم بیخیال باشم چه برسه به مساله‌ی به این بزرگی. احساس میکنم آرامش قبل از طوفان وجودم را فرا گرفته و به زودی طوفانی رخ میده که تنها قربانی اون روح و روان و احساس و وجود خودم خواهد بود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۵۲
الهام پرتو