الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

الفبای ناخوانای احساس

یک قلم، دفتری هزار برگ و یک دنیا حرف، از کجا آغاز کنم که من با تو آغاز شدم ای خدای خوبم.

تعطیلاتی که به چشم برهم زدنی تمام شد...

دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۲:۱۳ ب.ظ

از چند هفته پیش برای این چند روز تعطیلی که گذشت نقشه ها کشیده بودم . روز چهارشنبه تصمیم گرفتم پنجشنبه رو هم مرخصی بگیرم و بچسبونم به اون سه روز که بتونم نقشه هام رو عملی کنم. با خودم گفتم پنجشنبه رو کلا اختصاص میدم به گردگیری اتاقم و کمد لباسی رو میریزم بیرون و مرتب میکنم. صبح پنجشنبه که از خواب بیدار شدم به قول دوست  عزیزم "نیمه جدی "دچار فراخ‌السلطنگی حاد بودم در حدی که فقط تونستم گوشتی که آماده کرده بودم رو چرخ کرده و بسته بندی کنم و کشوهای لباسم رو مرتب کنم و بقیه روز رو به نگاه کردن فیلم و خواب بگذرونم. روز دوم تعطیلات رو هم دربست خونه مامانم بودم و به اتفاق  رفتیم منزل عمه‌ی بابا به صرف روضه و آش و این صوبتا. روز تاسوعا رو هم صبح خونه مامان دعوت بودیم به صرف کله پاچه و تا ظهر اونجا بودیم و بعد هم به اتفاق همسر کل بعدازظهر رو خوااابیدیم. شب خواهر شوهر جان منزل مادرشوهر بود و شب رو اونجا گذروندیم و بعد از اون به علت اینکه من و همسر خوابمون نمیومد گردوهایی که همسر روز قبل چیده بود رو پوست گرفتیم و تا ساعت 3 تی وی نگاه کردیم و بعد از دو ساعت خوابیدن ساعت 5 رفتیم دنبال مادرشوهر که رفته بود منزل یکی از اقوام برای پختن حلیم نذری. ساعت 6 هم رفتیم منزل خواهر شوهر و از خواب بیدارشون کردیم . بعد از خوردن حلیم برگشتیم منزل و تا 10.5 خوابیدیم و بعد از اون یه چرخی توی خیابون زدیم . از اون همه نذری که پخش میشد یه دونه هم نصیب ما نشد و دست از پا درازتر برگشتیم خونه و از غذاهایی که توی یخچال بود خوردیم. بعدازظهر صله ارحام به جا آوردم و رفتم منزل مادربزرگ و تا غروب اونجا بودم بعد هم رفتیم سرخاک برادرشوهرم برای مراسم شام غریبان و بعد از اون هم خوابیدم تا صبح. تعطیلاتی که اون همه نقشه براش کشیده بودم هم تمام شد. درست مثل روزهای عمرم که یکی پس از دیگری در حال رفتن هستن. میترسم از روزی که به آخرش برسم و مثل همین تعطیلاتی که گذشت حسرتش رو بخورم از اینکه نتونستم نقشه هام رو عملی کنم و به بطالت گذروندمش.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۰
الهام پرتو

نظرات  (۲)

۱۰ مهر ۹۶ ، ۱۴:۱۷ مدیر دکان
ثبت نام طرح جامع کارآفرینی

برگرفته از دکان:dokan.blog.ir
هیچ وقت نباید واسه تعطیلات برنامه ریزی کرد.من که کلن تو تعطیلات همون کارای روزمره رو هم نمیتونم درست انجام بدم:))
پاسخ:
آره واقعا فقط انتظار میکشیم برای چند روز تعطیلات، وقتش که میرسه هیچ کاری انجام نمیدیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی