میشه وضعیت رو دید و غصه نخورد؟
دیشب سارا اینا و مامانم رفته بودن سیتی سنتر اصفهان و از هایپر خرید کرده بودن. صبح مامان گفت فکر میکنی خریدهاشون چقدر شد؟ حدود 1.300.000 تومان. واقعا سرم سوت کشید چون خواهرم عکس سبد خرید رو فرستاده بود. یه سری مواد شوینده و مواد خوراکی. چیزهایی که تا چند ماه پیش خیلی که گرون بود حدود 500 هزار تومان میشد. البته که نباید تعجب میکردم چون ژیلتی که دفعه قبلی خریده بودیم بسته ای 11 هزار الان شده بوده 30هزار.
توی این اوضاع بد و کلی بدهی هایی که از کار مرغداری برامون مونده، یه مدتیه ماشین لباسشویی مون خراب شده و امکان تعمیرش هم نیست. چند وقت پیش خواهرم گفت من دارم وام لوازم خونگی میگیرم که 15 میلیونه و من به همه اش احتیاج ندارم بیا و یه ماشین لباسشویی بردار. با پرویز که مشورت کردم، گفت نه اونها خیلی سود بهشون میخوره و خودم آشنا دارم که ازش بخرم با چندتا قسط و سود پایین تر. ولی چون بدهکار بودیم و البته هستیم من خیلی پاپیچ نشدم و گذاشتم برای یه وقت که اقساطمون کمتر بشه. امروز رفتم توی سایت و قیمت لباسشویی و یخچال رو که دیدم آه از نهادم بلند شد. لباسشویی که خواهرم با 1800.000 میخرید برامون الان شده4500.000 .چند ماهی هم هست توی یکی از صندوق های محلی عضو شدم به خیال اینکه وقتی قرعه به نام من افتاد با مبلغ 5000.000 تومان صندوق یک یخچال بخرم. که الان با این وضعیت کمترین مبلغ یخچال مورد نظرم شده 12.000.000 تومان. خیلی اعصابم خرد شده نه برای خودم که وسایل زندگیم نیاز به عوض کردن داره، برای پرویز که چند صباحی دیگه باید برای دخترش جهیزیه تهیه کنه و با این اوضاع اقتصادی وای به حال مون.